وقتی بار اول با قصه مواجه شدم بنظرم قصه خوبی بود، به همین خاطر کار رو قبول کردم تا بسازم اما سر فیلمنامه و نوع روایت با نویسنده چالش داشتم. من اصرار داشتم که فیلمنامه نیاز به بازنویسی دارد و اون از نقطه نظرش کوتاه نمیآمد. با اینکه میتونستم همکاری رو ادامه ندم اما با خودم گفتم از این فرصت استفاده کنم و خودم رو محک بزنم ببینم آیا توانایی این رو دارم که یک فیلمنامه ضعیف و ایراد دار رو با کارگردانی نجات بدم یا نه!
خب از هر فرصتی میشه جهت یادگیری و آزمون خطا استفاده کرد، این کار هم از همین کارها بود. با همه کاستی های تولید و تهیه کنندگی ضعیف فکر میکنم تونستم موفق بشم.
هر روز سر فیلمبرداری میدونستم چیزی رو که دارم ضبط میکنم اشتباهه (از لحاظ اصول فیلمنامه نویسی و درام) ولی با خودم میگفتم عیب نداره به چشم یه چالش برای تقویت کارگردانی بهش نگاه کن.
گالری تصاویر: